عمق تنهايي.سکوت بيکسي

سلام عزيزان.به عمق تنهايي خوش آمديد.عزيزان من به ديدن وبي نميام پس دعوت نکنيد که شرمنده بشم.اميدوارم لحظات خوبيو در عمق تنهايي داشته باشيد.اگه نظري پيشنهادي انتقادي داشتيد بهم بگيد ممنون

عمــ ـــق تنهــ ـــایی

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است*که در آسمان هم احساس میکنم در قفسم.










بدک نیست یکبار هم که شده به جای فوت کردن، فوت کنم! 

به کلاغــــها بگو

قصه ی من

اینجا


تمام شد،

که


یکی


بود و نبود مرا

با خود برد... !

وقتی قرار شد من بیقرار تو باشم و تو تنها قرار زندگیم باشی… از هر چه قرار است غیر تو باشد… خواهم گذشت

می روم از رفتن من شاد باش...از عذاب دیدنم آزاد باش...گرچه تو تنهاتر از من میروی...آرزو دارم ولی عاشق شوی...آرزو دارم بفهمی درد را...تلخی برخورد های سرد را

با تو بودن عادتی برایم ساخت که بی تو بودن را باور ندارم.

آرزویم برایت این است : در میان مردمی که می دوند برای زنده بودن ، آرام قدم برداری برای زندگی کردن .

نفس راباتومیخواهم توکه ازنسل گلهایی
سیاهی رومکن باور توخودخورشیدفردایی


روز تولدم را فراموش کردی..... گفتم گرفتاری



سالگرد آشنائیمان را از یاد بردی.... گفتم مشکل داری
زیبایی لبخندم را نادیده گرفتی..... گفتم غصه داری
محبتهایم را از یاد بردی..... گفتم گله و شکایت داری
ولی حالا خودم را فراموش کردی... نمی دانم چه بهانه ای برای دلم بتراشم

اسم زیبای تو رادر صفحه چشمانم می نویسم...

تا چراغی باشد برای شبهای دلتنگی ام...

به خودم چرا،
اما به تو كه نمي توانم دروغ بگويم!
مي دانم بر نمي گردي!
...
مي دانم كه چشمم به راه خنده هاي تو خواهد خشكيد!
مي دانم كه در تابوت ِ همين ترانه ها خواهم خوابيد!
مي دانم كه خط پايان پرتگاه گريه ها مرگ است!
اما هنوز كه زنده ام!
گيرم به زور ِ قرص و قطره و دارو،
ولي زنده ام هنوز!

از همان ابتدا دروغ گفتند!

مگر نگفتند که "من" و "تو" ، "ما" می شویم؟!

پس چرا حالا "من" این قدر تنهاست!

از کی "تو" اینقدر سنگ دل شد؟!...

اصلا این "او" را که بازی داد؟!...

که آمد و "تو" را با خود برد و شدید "ما"!

می بینی قصه ی عشقمان!


خاموش شدی در من
مثلِ سیگاری نیمه،
که پرت کرده باشند میانِ جووی!

به شانه ام زدی که تنهاییم را تکانده باشی!
به چه دل خوش کنم؟
به تکاندن برف از روی آدم برفی؟!!

هنوز نیامده ای خداحافظ ؟

تقصیر تو نیست

همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت دست نه ، دل تکان می دهم . . .

غروب ستاره*ی من نزدیک است

آن پهنه را بنگر ...

وسعت بی*ستاره*ایست

و تو

به غروب ستاره*ی خویش می*اندیشی

و من هنوز

به کسی که دوستم دارد

یک بوسه بدهکارم

وقتی دلم برات تنگ میشه میرم پشت ابرها زار زار گریه میکنم
پس وقتی بارون اومد بدون دلم برات تنگ شده به یاد من باش

بگذار دیوانه صدایم کنند!
بگذار بگویند مجنون!
فرقی نمی کند!
من تمام هویت خود را
از زمانی که اسمم را دیگر صدا نزدی
از یاد برده ام!


"من" آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم ،

"تو" آنقدر نخواستی که هیچ چیز از "من" را ندیدی. . . !

جــ ــاده ..تــــنـها بــــرای

"رفــــتـــن"

نـبـود ڪـــﮧ تـــــو فـــقـــط

" نــمــانـــدن "

را آمــوخــتــی !!

نازنینم

دل من

جاده که نیست

هر از گاهی

که تنها ماندی در فکر عبورش باشی ... !؟


امیدوارم که خوشتون امده باشه.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 14 / 6 / 1390برچسب:جملات غمگین,جملهای غمگین,جملهای تنهایی,جملهای عاشقانه,تنهایی,اس ام اس تنهایی,اس ام اس جدید,,ساعت17:48توسط آرمین نخستین | |


?

Love Icons

Love Icons



با کليک روي +? عمق تنهايي رادر گوگل محبوب کنيد

style=div style=0&br onmouseover=br20br